افق اعلى: جايگاه دريافت وحى الهى به وسيله رسول خدا(صلى الله عليه وآله)
واژه تركيبى «افق اعلى» يك بار در آيه 7 نجم/53 و «افق مبين» كه در نظر بسيارى از مفسران تعبير ديگرى از افق اعلى است[68] نيز يك بار در آيه 23 تكوير/81 بهكار رفته است.«افق» به معناى كرانه، ناحيه و نهايت آنچه از اطراف چيزى پيدا باشد و «أعلى» به معناى برتر و «مبين» به معناى روشن و آشكار آمده است، بنابراين، افق اعلى به معناى ناحيه برتر و افق مبين به معناى ناحيه آشكار است.[69]
قرآن كريم به دريافت وحى الهى به وسيله رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در حالى كه او يا جبرئيل(عليه السلام) در افق اعلى قرار داشت، اشاره مىكند: «و هُوَ بِالاُفُقِ الاَعلى» (نجم/53 ،7) و در جاى ديگر با تأكيد بيان مىدارد كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)جبرئيل* را در افق مبين ديد: «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبين» (تكوير/81 ،23) برتر بودن اين افق نسبت به ساير آفاق، به واسطه خصوصياتى است كه با عالم ملائكه* مناسب است.[70] شايد بتوان بين اين دو افق چنين فرق گذاشت كه افق مبين ناظر به مرتبه مثالى جبرئيل(عليه السلام)و افق اعلى مربوط به نشئه عقلانى وى است، چنان كه عالم مثال، عالم صور و مقادير و ازاينرو افق مبين و ناحيه آشكار، و عالم عقل عالم مجردات محضه است، ازاينرو نسبت به عالم مثال، افق اعلى و ناحيه برتر به شمار مىآيد. بررسى مجموعه آيات قبل و بعد دو آيه ياد شده و همچنين آيات هم محتواى اينها در قرآن كريم (آنجا كه با اثبات حقانيت وحى و رسالت و عصمت رسول گرامى، اتهامات وارده از سوى كافران از قبيل سحر، كهانت، شعر و فراگيرى قرآن از انسان ديگر ... رد مىشود) بيان كننده اين است كه مراد از افق اعلى و مبين مرتبه، مقام يا نشئهاى ماوراى ماده است، زيرا در سوره نجم خداوند سبحان پس از سوگند بر نفى گمراهى و خودمحورى رسول خاتم(صلى الله عليه وآله)مىفرمايد: آنچه او آورده چيزى جز وحى كه از معلم خود آموخته، نيست (نجم/53 ،1 ـ 5)، آنگاه در آيات 10 ـ 11 مىفرمايد: پس به بندهاش آنچه را بايد وحى كند، وحى* فرمود. دل [محمّد (صلى الله عليه وآله)] آنچه را ديد دروغ نگفت و در آيات 13 ـ 14 مىفرمايد: و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است، نزديك سدرةالمنتهى*؛ همچنين در سوره تكوير پس از چند سوگند مىفرمايد: قرآن سخن فرشته بزرگوارى است نيرومند [كه] پيش خداوندِ عرش داراى منزلت است (تكوير/81 ، 15 ـ 20) و در آيه 24 همين سوره سخن از ارتباط رسول خدا(صلى الله عليه وآله)با عالم غيب* است، بنابراين، محتواى آيات قبل و بعدِ دو آيه مورد بحث و مسائلى همچون: وحى، معلم وحى (خداوند سبحان يا جبرئيل)، قلب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و رؤيت قلبى او، سدرةالمنتهى، عرش الهى مفاهيمى است كه تنها با معنويات و مجردّات مناسب بوده و از آن ديدگاه قابل بررسى است، بر اين اساس، افق اعلى و مبين بايد طبق قاعده و همسو با سياق آيات، داراى مفهومى همسنخ مفاهيم ياد شده باشد، چنان كه تفسير «افق مبين» از زبان امام صادق(عليه السلام)به صحرايى در آستان عرش الهى[71]، مؤيّد اين مطلب است. ابنعباس در نقلى افق مبين را به «سدرةالمنتهى» و در نقل ديگر به «آسمان هفتم» معنا كرده است.[72] در تفسيرى ديگر افق اعلى به «نهايت مقام روح» و افق مبين به «نهايت مقام قلب» تعبير شده است.[73] برخى نيز «افق اعلى و مبين» را به نهايت مرتبه ممكن شناخت، معنا كردهاند.[74]
برخى از مفسران افق مبين و اعلى را به معناى جايگاه برآمدن خورشيد، ناحيه برتر مشرق، جايى كه از آن، روز پديدار شود و مانند آنها دانستهاند و از ابن عباس نقل كردهاند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)جبرئيل(عليه السلام) را در «اجياد» (مكانى در نزديكى كوه صفا) و «حرا» ديد، در حالى كه همه مشرق و مغرب را پوشانيده بود.[75] اين مكانها مىتواند مظاهرى مادى براى حقيقت مجرد افق مبين باشد يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين مكانها حضور داشته كه جبرئيل(عليه السلام)براى وى متمثل شده است.
منابع
تفسير القرآن الكريم، ابن عربى؛ التفسير الكبير؛ الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ كتاب الخصال؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ لغت نامه؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ معجم مقاييس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ الميزان فى تفسير القرآن.محمدهادى ذبيحزاده
[68]. مجمعالبيان، ج 10، ص 677 ـ 678 ؛ التفسيرالكبير، ج 28، ص 285؛ الميزان، ج20، ص 219.
[69]. مفردات، ص 79، مقاييس اللغه؛ ج 1، ص 114؛ لغتنامه، ج2، ص2645، «افق»؛ ج12، ص17762، «مبين».
[70]. الميزان، ج 20، ص 219.
[71]. الخصال، ص 582 .
[72]. الدرالمنثور، ج 8 ، ص 434.
[73]. تفسيرابن عربى، ج 2، ص 553 ، 773.
[74]. الفرقان، ج 30، ص 174.
[75]. كشفالاسرار، ج10، ص 398؛ روضالجنان، ج 20، ص 166.